تحلیل تابلو شب پرستاره
تحلیل تابلو شب پرستاره
اگر به تابلو شب پرستاره ونگوگ، نوشته های ونگوگ ، وینسنت ونگوگ، ویژگی آثار ونگوگ و تجزیه و تحلیل شب پرستاره علاقه مند هستید حتما مقاله زیر را مطالعه نمایید.
شناخت ونگوگ
راه شناخت ونگوگ از طریق تابلوهایش و نامه هایش است. از طریق نامه های او به شخصیت ، احوالاتش و وضعیت روحی و روانی اش پی می بریم. او جهان را مطابق آنچه می دید ترسیم نمیکرد بلکه آن گونه ترسیم می کرد که جهان را حس می کرد و تجربه. او نه تنها نقاش بود بلکه عارف و فیلسوف نیز بود. وقتی به نقاشی های ونگوگ نگاه می کنیم نوع جدیدی از جهان را می بینیم جهانی جدید با مشخصه های جدید و پیچیدگی های خاص خود. از طریق رنگ ها و اشکال نقاشی های او به جهانی که او می دید پی می بریم.
او بسیار تحت تأثیر سبک نقاشی ژاپنی بود. زمانی که در پاریس زندگی می کرد کلکسیونی از نسخه های چاپی نقاشی ژاپنی داشت.
او جهان را با تمام وجود لمس می کرد و آن را به بوم انتقال می داد. او در نامه ای به برادرش می نویسد: « خوب ، چه باید کرد ؟ آیا تأملات درونی ما می توانند مجال ظهور پیدا کنند ؟ حتی ممکن است آتشی بلند در روح ما زبانه بکشد ، با این حال هرگز هیچ کس پیش نمی آید تا با آتش آن خود را گرم کند. » « در این حال چه می توان کرد ؟ آیا باید خیال کرد که این آتش درونی که چون دردی جانسوز ما را می آزارد ، با وجود این همه بی تابی ، صبورانه در انتظار لحظه ای باشد که کسی پیدا شود که بیاید و کنار آن بنشیند یا احیاناً ماندگار شود ؟ » در این نامه ونگوگ تلاش می کند با پرسش آن نیروی عظیمی را که حس می کند بیان کند.
ونگوگ ابتدا در دین دنبال پاسخ برای پیدا کردن معنای زندگی بود و سپس در آثارش. او این پرسش درباره معنای زندگی را تا پایان عمر داشت.
اعتقادات منحصر به خودش را داشت و این تفاوت در اعتقاداتش او را در برابر بسیاری اطرافیانش قرار داد.
ونگوگ به عشق علاقه داشت و می خواست عاشق باشد. او می نویسد: « نقاشی کردن جزو بلند پروازی های من است ؛ گرایش من به نقاشی از عشق مایه می گیرد نه خشم و سرخوردگی ؛ و انگیزه آن صفا و صمیمیت است نه شوریدگی. راست است که گه گاه دستخوش اضطراب و نگرانی می شوم ، ولی این هم درست است که در درون من همنوایی ناب و آرام موسیقی وجود دارد. طرح ها و تصاویری را در محقرانه ترین آلونک ها و در کثیف ترین گوشه های این بیغوله ها می بینم و نیرویی مقاومت ناپذیر ذهن مرا به طرف این چیزها می کشد. »
رنگ ها در نقاشی ونگوگ
رنگ ها در نقاشی ونگوگ معجزه می کنند. وقتی کنار هم قرار میگیرند هویتی جدید پیدا می کنند. ونگوگ در رابطه با کاربرد رنگ ها در آثارش می گوید: « دلم می خواهد بتوانم رنگ ها را مثل رنگ های شیشه های رنگین پنجره کنار هم بگذارم و با خطوط محکم و استوار نقاشی کنم. » رنگ ها در تابلوهای او بسیار حرفه ای کنار هم قرار گرفته اند. ونگوگ استعداد ویژه ای در انتخاب رنگ های هارمونیک و شجاعانه داشت.
تابلو شب پرستاره
شبی اسرار آمیز است. ساعت ها به آن نگاه می کنیم ولی باز هم دارای شگفتی است.
ونگوگ تابلوی شب پرستاره را از پنجره اتاقش در آسایشگاه روانی در جنوب فرانسه ، یکسال قبل از خودکشی اش و در شب کشیده است.
تابلو تیره است ولی ونگوگ شب را تیره ندیده است بلکه شب را مجموعه ای از رنگ های سبز ، آبی و زرد دیده است. روشن ترین قسمت این نقاشی ، گوشه بالا راست است و تاریک ترین قسمت نقاشی گوشه پایین چپ است. ونگوگ به خوبی تضاد میان روشنایی و تاریکی را به تصویر کشیده است. همچنین تضاد بین جنبش ستاره ها و آرامش در شهر زیر آسمان. سبک تیره و تار دوره بلژیکی و هلندی با هم ترکیب شده است.
ستارگان در این تابلو ثابت اند ولی آسمان و درخت گویی در حال حرکت است. تابلو سرشار از حرکت و جنب و جوشش است. درخت در این تابلو نمادی از مرگ است. این درخت به آسمان می رسد و پیوندی میان زمین و بهشت ایجاد می کند. ستارگان همانند این هستند که منفجر شده اند.
در مورد رنگ ها در تابلو ، حجمی از رنگ های سبز و آبی و سرمه ای در تابلو دیده می شود که رنگ های سرد و تیره هستند. رنگ ها گردشی دایره وار و موج گونه زیبا در آسمان دارند. و این گردش همان نیرویی است که او در وجودش حس می کرد. رنگ زرد بی نهایت با دقت در تابلو به کار رفته و زیبایی خاصی به شب داده است. ونگوگ عاشق رنگ زرد بود و در همه نقاشی هایش از رنگ زرد به خوبی استفاده کرده است. ونگوگ در مورد رنگ های تابلو شب پرستاره به خواهرش نوشته: « اکنون تخته رنگم به طرز چشم گیر رنگ به رنگ است: آبی آسمانی ، صورتی ، شنگرفی بنفش ، زرد بسیار روشن ، سبز روشن و قرمز شرابی. »
منبع: هنر بهار 1378 شماره 39 ؛ ون سان ون گوگ آقای سعید اسدی
1 نظر
خیلی خوب است