ساختار هنر مدرن و نقاشی جیغ
ساختار هنر مدرن و نقاشی جیغ
اگر به آموزش نقاشی مدرن ، آموزشگاه نقاشی مدرن ، دوره های نقاشی مدرن ، هنر نو گرا ، نقاشی جیغ و ادوارد مونک علاقه دارید مقاله زیر را مطالعه نمایید.
هنر
هنر راهی است برای بیان احساسات و راهی برای ورود این احساسات به دنیای واقعی. نقاشی نیز مهمترین نقش در بیان احساسات ، تفکرات و خلاقیت را دارد. به همین دلیل نقاشی ها متفاوت هستند زیرا احساسات ، ایده و خلاقیت هنرمندان با هم متفاوت است و همین نقاشی را زیبا کرده است.
هنر مدرن
هنری که تحت اثر تحولات اجتماعی و تاریخی عصر مدرن قرار گرفته است. هنری که در حال حاضر بر زندگی ما حاکم است. این هنر در انقلاب صنعتی متولد شد و اثر قوی در شرایط اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی اروپای غربی ، آمریکای شمالی و بالاخره در سرتاسر جهان گذاشت.
در ابتدا هنر تنها برای ثروتمندان و مکانهایی مانند کلیسا وجود داشت. ولی در قرن نوزدهم هنرمندان شروع کردند به وارد کردن احساسات و تجربیات خود در هنرشان. هنر مدرن ایده و خلاقیت های بیشتری را پذیرفته است.
مهم ترین سبک های هنر مدرن
pop art هنر پاپ
supressionismبرتری گرایی
metaphysical painting نقاشی متافیزیکی
expressionism اکسپرسیونیسم
op art هنر اوپ
neo-expressionismنئو اکسپرسیونیسم
minimalism مینیمالیسم
abstract expressionismاکسپرسیونیسم انتزاعی
social realismرئالیسم اجتماعی
surrealism سورئالیسم
dada دادائیسم
de stijlد استیگل
Constructivism سازه گرایی
suprematismبرتری گرایی
futurism فوتوریسم
Fauvism فاویسم
neo-impressionism نئو امپرسیونیسم
symbolism سمبولیسم
cubism کوبیسم
شروع هنر مدرن
هنر مدرن در اصل به دوره رنسانس بر می گردد. از اولین هنرمندان ، کلود مونه است که نقاشی طلوع آفتاب را خلق کرده است. بعدها هنرمندانی همچون پیکاسو و میرو با استفاده از خلاقیت ، ایده و شکل های هندسی نقاشی های بسیار جذابی خلق کردند. هنر مدرن نیز مانند سایر فاکتورهای هنری و اجتماعی در زمان تغییر کرده و به شکل امروزی وجود دارد. هنر مدرن در اصل با نقاشی ناهار در سبزه زار اثر ادوارد مانه آغاز شد.
خصوصیات هنر مدرن
مجموعه ای از واکنش های برگرفته از خلاقیت و تصور است. ساختار شکنی می کند و تحولی در سنت ها ایجاد می کند. دارای تنوع و گستردگی بسیار زیادی است که حتی نمی توان تعریف دقیقی برای این گستره پیدا کرد. گونه ای جدید از هنر است.
هنرمندان این هنر اشیا و قطعات معمولی را به بوم می چسباندند، مثل تکه های روزنامه. هنرمندان این نقاشی مرزی برای هنرشان و تخیلاتشان نمی دانند. و بدون فکر کردن به سرنوشت تابلو اثر آفرینی می کنند.
تکنیک های جدید نقطه گذاری و نئو دادا از تکنیک های این هنر است.
هنر مدرن نگرش دقیقی به زندگی روزمره ما دارد ، یک نگرش دقیق به شرایط اجتماعی و ارزش های فرهنگی.
به همان صورتی که واقعیت را می بینیم نقاشی نمی شود. ترکیب و تناسب در این نقاشی با جهان واقعی متفاوت است. و خاص خودش است.
هدف تشکیل جهانی است به صورت غیر آنچه در واقعیت می بینیم.
هنر مدرن ایرانی
دارای عمری هشتاد ساله است. در برخورد با هنر اروپایی شکل گرفت. در اثر اعزام دانشجویان هنر ایرانی به اروپا و آشنایی آنها با مکتب هایی همچون کوبیسم ، امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم است. و سپس در اثر برداشت ها ، تفکرات و رهایی از سنت های آنها نقاشی نسل جدید به وجود آمد. این هنرمندان اصرار زیادی برای توضیح و درک آن برای جامعه ایرانی آن زمان داشتند. جلیل ضیاء پور پدر نقاشی مدرن ایران در بین این افراد بود.
jalil ziapour جلیل ضیاء پور
نقاش و استاد ایرانی بود که به عنوان پدر نقاشی مدرن شناخته می شود. پس از فارغ التحصیلی از دانشکده هنرهای زیبا به فرانسه رفت و در پاریس زیرنظر آندره لوت مکتب کوبیسم را یاد گرفت وی پس از یادگیری کوبیسم تلاش کرد آن را با نقاشی ایرانی هماهنگ کند. و ترکیب تابلوهایش بر محور ترکیب پذیری سلول های پویای رنگی استوار بود.
the scream نقاشی جیغ
نقاشی جیغ اثر ادوارد مونک است. ادوارد مونک یک نقاش نروژی بود. او در سبک اکسپرسیونیسم تخصص داشت. ادوارد مونک از اختلالات روانی رنج می برد و دارای حملات پانیک و هراس از مرگ بود. نوعی جنون که در خانواده او موروثی بود و پدرش به شدت بیماری روانی داشت و عصبی بود ، از کودکی داستانهایی برایش تعریف می کرد مبنی بر اینکه روح مادرش نظاره گر آن است و اگر گناه کند هیچ بخششی در کار نیست و محکوم به مرگ هست. مونک به شدت ترس از ابتلا به جنون داشت. و می گوید : « بیماری ، دیوانگی و مرگ ، فرشته هایی بودند که تمام زندگی مرا احاطه کردند. »
جیغ معروف ترین نقاشی اوست.این نقاشی شباهت بسیار زیادی با نقاشی شب پرستاره ون گوگ دارد. هر دو از تصاویر ساده شکل گرفته اند و هر دو بیماری روانی داشتند.
نقاشی جیغ قبل از شروع سبک اکسپرسیونیسم کشیده شده است. و می توان گفت شروع کننده سبک اکسپرسیونیسم است. در این نقاشی هیجانات و احساسات بیان شده است. ادوارد مونک احساسات و اضطراب هایش را در این نقاشی نشان داده است. ادوارد مونک در مورد نقاشی جیغ می گوید : « من و دوستانم یک روز عصر در حال قدم زدن در یک جاده بودیم ؛ ناگهان آسمان همانند خون سرخ شد. من ایستادم و در حالی که به شدت خسته بودم به سمت نرده ها خم شدم. زبانه های آتش و خون سطح آبی آبدره را در برگرفت. دوستانم به قدم زنی ادامه دادند و من از آن ها عقب افتادم ، در حالی که از ترس می لرزیدم. در این لحظه من صدای جیغ بیکران را شنیدم. »
برداشتی که از این نقاشی می توان داشت نشان دادن احساس انزوا و ترسی است که مونک به آن اشاره کرده است.
در آثار مونک بیشتر شاهد یک جفت چشم هستیم که به بیننده خیره شده است.
در نقاشی جیغ مونک از چیزی هراس دارد و به بیننده هم این ترس را منتقل می کند. مونک همچنین گفته است : « طبیعت در خون من فریاد می کشید. شما با نقاشی های من آشنا هستید همه آنها را دیده اید و می دانید که آنها به تمامی آنچه هستند که بر من گذشته است. »
دلیل شهرت فراوان این تابلو احساسات درون آن می توان دانست. و بیننده با آن ارتباط برقرار می کند. درد زیادی در تابلو جیغ مشهود است در حدی که انجمن بیماران مبتلا به درد شدید عصب این تابلو را به عنوان نشان این بیماری انتخاب کرده اند.
مادرخوانده مونک « سوپریدو » که رمان نویس بود در مورد تابلوی جیغ گفته : « جایی که مونک بر آن ایستاده بود ، درست در مقابل کشتارگاه اصلی و دیوانه خانه شهر بود که لورا ، خواهرش ، در آنجا زندانی بود و مونک احتمالا به دیدنش می رفت. صدای جیغی که مونک شنید، می تواند صدای نعره حیواناتی باشد که در کشتارگاه سلاخی می شدند. یا صدای دیوانگان تیمارستان که از درد ، نعره و فریاد می کشیدند. »
در نگاه به تابلو ،تقریبا در مرکز تابلو یک سر شبیه به جمجمه می بینیم با چشمانی وحشت زده و دهانی باز و جنسیتش معلوم نیست ،تمام تمرکز ما را به خود می گیرد. دستان بزرگش را به گوش هایش چسبانده تا صدای فریاد را کمتر بشنود و خود او شاید همزمان با صدای فریاد ، فریاد می کشد. پشت سرش دو شخص را می بینیم در حالتی با وضوح کم که از حالت دیوانه وار و وحشت زده او بی خبر هستند پس نشان می دهد صدای فریاد را دیگران نمی شنوند. در سمت راست تابلو رودخانه ای مواج و گردابی قرار دارد با رنگ آبی کبود که این گردباد به احتمال قوی ناشی از امواج فریاد است. رنگ های قرمز و آبی کبود و بی قراری آنها شاید توصیف از دوران کودکی او و شرایط بدش دارد. تنها خطوط مستقیم نرده پل است و دو شخصیت محو روی پل. این غیر انعطاف پذیری محیط شرایط را برای شخص او سخت تر کرده و مانع خروج وی از این شرایط می شود.